صفحات

Sunday, October 18, 2009

کروبی ، موسوی و زیرکی های سیاسی شان!

مهدی کروبی را چه قبل و چه بعد از انتخابات های 84 و 84 کمتر کسی قبول داشت و عقاید سیاسی اش برای مردم آشنا نبود. اما اکنون حامیان او تنها مردمی هستند که او را واقعا از صمیم قلب قبول داشته و به هر قیمتی از اعتقاد ِ سیاسی شان نسبت به او پا پس نمی کشند. حامیان کروبی را اکثرا طیف های خاصی از دانشجویان تشکیل داده و آنها را می توان اگرچه در اقلیت ولی افرادی روشن فکر به معنای واقعی خواند که این بار فقط برای اندیشه ی سیاسی شان پای صندوق ها آمده بودند نه برای پول ، سهام ، مسکن و ... . مهدی کروبی ، بعد از حوادث انتخابات اخیر یا به قول او فتنه های اخیر ، باطن ِ سیاسی خود را به یک جامعه نشان داد.سالهای درازی بود که مردم نه تنها از روحانیت و هدایت اش، کم کم منحرف می شدند بلکه به سخره گرفتن مسلک روحانی بودن، نقل و نبات محافل شبانه شان شده بود، که بینش خاتمی بعد از خرداد 76 و روشن گری برخی مسائل توسط کروبی ، جایگاه روحانیت را در بین مردم رفیع تر ساخت. اما کروبی در وضع فعلی ، شجاعتی خاص پیدا کرده است ، البته منهای برخی مراجع معروف که به مراتب وجودشان در خیلی از اوقات ناجی ِ مردم بوده است. به نظرم شجاعت شیخ ِ ما از همان حقه ها و عوام فریبی های دولت نهم که با برپا کردن ِ مناظره ها و به چالش کشیدن انتخابات در رسانه های جمعی نشئت گرفته است. گرچه دولت ا.ن به هیچ عنوان تا به اینجای قضیه را نخوانده بود و ملت را سفیه خوانده بود! مهدی کروبی از این فرصت استفاده ای به موقع کرده و نظراتش را در عناوینی مثل نامه های محرمانه ، گفتگو ها و ... مطرح کرد. تا چند سال پیش حامیان کنونی کروبی نه تنها وی را نمی شناختند بلکه در مخیله ی آنها فرض ِ محال بود اگر خود را در صف ِ حامیان او می دیدند! نکته بعدی که به ذهن می رسد و باعث ایجاد مبادلات ِ سنگین سیاسی در ذهن شده ، این که نام میرحسین موسوی از زبان ها کمتر و نشان اش کمرنگ تر شده است؟ به نظر می رسد موسوی نیز ، راه اصولگرایان را، البته از نوع ِ معقول و مشروع اش ، پسندیده و سیاسی کاری در خفا را به آشکار کردن ایده هایش برای جلوگیری از تخریب های حکومتی ترجیح داده است. کاری که به نظر برخی، سالها خاتمی و دولت اش نکرده و به همین دلیل مورد نقد بعضی از ارباب مطبوعات و سران اصلاحات بوده است. به نظر می رسد دلیل پیروزی قاطع ِ ! اصولگرایان ، همین پنهان کاری ها، البته از نوع غیراخلاقی بوده است! باید انصاف داشت که میر حسین موسوی اکنون بهترین طریق را برای ستاندن حقوق مردم و خود در پیش گرفته است.

***

پاسخ مهدی کروبی به اظهارات نوری همدانی ، دلالت بر شجاعتی دارد که تا سال ها پیش تقریبا کمتر کسی جرات ِ پاسخ دادن به مراجع عظام ! را داشت. کروبی در آن نامه بهترین نکات را به نوری یادآور می شود ، که احتمالا ً تمام راه ها برای گرفتن ِ اشکالات قانونی توسط حکومت، بسته شده است! گرچه حکومت و دولت قانون گریز ، برایش شیخ و سید ، جوان و پیر و ... فرقی نمی کند و مهم ترین اصل برایش دوام آوردن به هر قیمتی است. همانطور که امروزه خشونت ِ دولتی کشور را فرا گرفته و بسیاری از همنوعان ما در زندان ها، مورد تعدی و جنایت قرار گرفته اند و شکنجه های فیزیکی و روحی وارد شده بر آن ها همه را به خشم و تحیر و دنیا را به واکنش واداشته است. وقتی این امور ِ غیرانسانی برای ِ یک دولت و حکومت ناچیز نباشد ، قطعا ً انتظار محاکمه و صدور احکامی مثل حبس ابد و اعدام برای کروبی و امثالهم نیز دور از ذهن نیست!

Friday, October 16, 2009

این هم تصاویری از فرهنگ ما ...




خب این ها هم نوعی هنر نمایی است از آنجایی که هنر نزد ایرانیان است و بس...

Wednesday, October 14, 2009

تصویری از مردانی که بی نظیر بودند...

عکس بالا ، روایتی است از دوران طلایی ِ مردانی بزرگ که حالا فقط شاید تنی از آنها در حیات باشند. این تصویر مربوط به سال 1358 است و مجلس خبرگان قانون اساسی است. عکس اما عکسی است نادیده از دوه ای که ایران را بزرگترین شخصیتها و محبوبترین افراد اداره می کردند. حالا بیات زنجانی (همشهری ِ من) آیت الله شده و به نوعی شاید شجاعتی خاص پیدا کرده باشد. بنی صدر که حالا در فرانسه با عصایش مشغول پیاده روی است و از دور ناظرو منتقد شده است. بهشتی ، باهنر و طالقانی حالا دیگر راحت تر هستند. بزرگانی که تاریخ ایران کمتر نظیری مثل آنها به خود دیده است. چه بسا که احتمال منزوی شدن آنها و محصور نمودنشان توسط دولتمردان کنونی دور از ذهن نبود. حیف که امثال بهشتی ها تنها سرمایه خود ، عمرشان را به پای نهالی به نام انقلاب گذاشتند. حالا اما آن نهال درختی شده که فرزند بهشتی و امثال آن را می بلعد! چه نامرد شده است این زمانه... .
***
از چپ به راست: آیت الله بیات زنجانی - مرحوم آیت الله سیدمحمود طالقانی- ناشناس - شهید دکتر محمدجواد باهنر - بنی صدر - دکتر عباس شیبانی - شهید آیت الله دکتر سیدمحمد بهشتی (به نقل از نو اندیش)
***
آپدیت دوم: مخاطبی نظر گذاشته بود که بنی صدر اکنون در فرانسه است ، نوشته اصلاح شد. نکته ثانی این که آن خواننده ی محترم به کودتای ِ! سال 60 اشاره کرده بود مبنی بر این که بنی صدر از آن زمان تا کنون مشغول مبارزه علیه جمهوری اسلامی است. بنی صدر اگر مرد بود با عشوه های زنانه از مملکت اش خارج نمی شد و مانند سایرین پای اعتقادش می ایستاد. باید اشاره کنم که خیلی ها را دیده ایم که از دور دست ها مشغول مبارزاتی هستند که انتهای آن فقط شب نشینی هایی است که در خانه ای گرم و نرم همراه با استیک و مقداری شامپاین!. امثال این مبارزین را زیاد دیده ایم: شعبان بی مخ! صور اسرافیل ، فرح پهلوی و همان ولیعهد معروف. مبارزه ی واقعی را اما امثال منتظری با تحمل سالها محصور بودن ، صانعی با تحمل هزاران زخم زبان ، موسوی با تحمل بی عدالتی ، کروبی با تحمل تحقیر، انجام می دهند. نوشته ی بالا اصلاح شد ، اما عقیده ی من نه !

Thursday, October 8, 2009

ما باید خون گریه کنیم، نه شما

خبری دیدم بس جالب از منظر ِ طنز ِ سیاسی ، اما بسی تاسف بار، بخاطر ِ کوته فکری (بعضی از) ایرانی ها. اگر متن و گفته های این خبر کذایی ، صحت داشته باشد ، باید گوشه ای نشست و به حال ِ بلوغ سیاسی برخی از افراد زار زد. به نظر شما شستشوی مغزی در عنفوان جوانی، تا چه حدی باعث تشکیل فرهنگ و ساختار فکری ِ مسموم می شود؟ اگرچه کم نیستند چنان افرادی، کافی است کمی به دور و برمان نگاه کنیم. خبری را که در ذیل خواهید خواند عینا و بدون دخل و تصرفی نقل می شود ، نکته جالب این که ادبیات ِ خبر پیشتر شبیه انشای یک خبرنگار ِ کودک یا گزارشگری کاملاً آماتور است. البته به دنبال نسخه ی اصلی ِ این خبر برای نقل از یک منبع موثق هستم. این خبر ، صحبتهای یک سردار نظامی ـ سپاهی است به نام سعید قاسمی که این مطالب توسط او در دانشگاه امام صادق (ع) بیان شده است. سردار قاسمی مسئول قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء سپاه است. نکته ی جالب توجه بعدی این است که سردار احتمالاً بیشتر قصد دارد یک جنبش را تحقیر کند تا محکوم. خب ، نظامی باشی و دشمن را کوچک نشماری؟ گرچه این امر فقط برای دلگرمی و روحیه دادن به بسیجیان مخلص است تا نظر شخصی. بیایید بی طرفانه قضاوت کنیم ، در این چند ماه هر آدمی ابهت جنبش را دیده و کتمان آن ، عملی است که شاید ناطق مطلب دچار خودشیفتگی است. به هر حال " عاقلان دانند" ...
***

به گزارش سلام اين سردار دفاع مقدس كه در جمع بسيجيان دانشگاه امام صادق سخن مي گفت با انتقاد از فضاي فرهنگي كشور گفت:آدم وقتي برنامه‌هاي راديو جوان را گوش مي دهد،‌غسل واجب مي شود و اگر از شنيدن آنها طوري‌اش نشود ، مريض است.وي ادامه داد:وقتي زن در اتومبيل به همسرش مي گويد كه راديو را خاموش كن ، شوهر مي گويد به خدا اين راديو جمهوري اسلامي است و نماينده ولي فقيه بالاي سر آن است.در برنامه ها براي جانبازان وقت زيادي ندارند، اما بلافاصله "قلي" آماده است كه ساز خود را بنوازد .

اين فرمانده سپاه هواداران جنبش سبز در راهپیمایی روز قدس تهران را 2 میلیون نفر اعلام کرد اما با اشاره به شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" گفت: " 2 میلیون نفر در این تظاهرات شرکت کردند؛ بالاخره ساواکی‌ها،‌اعضای سازمان مجاهدین خلق و... به همراه خانواده‌هایشان هم در این کشور زندگی می‌کنند و بخشی از جامعه را شامل می‌شوند!" قاسمی علت اعتراضات خیابانی را وجود "کتب علوم سیاسی و اساتید مسموم دانشگاه‌ها"عنوان کرد و خواستار حضور خود و سایر نظامیان در دانشگاهها شد و گفت:" اگر نظام این اشكال را بپذیرد و ما بتوانیم به دانشگاه بیاییم، این‌ها را توضیح خواهیم داد .

وي همچنین از دانشگاه به عنوان"مرکزفساد" نامبرد و گفت:"باید مرکز فساد را خشکاند و مگر دیوانه‌ایم که کف خیابان بیاییم و با چوب و چماق برخورد کنیم كه البته در موقع لازم و هنگام خطر امنیت کشور آن کار را هم می‌کنیم

وی خطاب به اعضای بسیج دانشجویی گفت:"اعتراضات كساني كه در مناطق بالاي پارك‌وي مي‌نشينند، چندان مهم نيست، ولي اگر روزی دیدیم که اهالی شوش و... هم پشت سر ما نبودند باید فرار کنیم." این فرمانده سپاه پاسداران که خود را"سردارفرهنگی" می نامد همچنین خواستار سرکوب مردم و اعتراضات مردمی شد و گفت:"اگر کسی کف خیابان‌ها بیاید نظام موظف است که با او برخورد کند که البته امیدواریم اینگونه نشود، ولی افرادی که در خیابان‌ها آمدند باید بفهمند که مسموم شدند و این قضایای اخیر داستان یک براندازی بود که قلب ولایت فقیه را نشانه گرفته بودند."وی با اشاره به حمایت های خانواده شهدا از اصلاح طلبان گفت: وقتی فرزند همت این حرف‌ها را می‌زند باید شبها خون گریه کنم، البته من مقصرم، ولی وقتی که در دانشگاه‌ها آنها را چیزخورشان می‌کنند چه می‌توانم بکنم؟!"

وی با بیان این که فرزندان خانواده های شهدا ، از جمله فرزندان و خانواده شهدایی چون همت و باکری تحت تاثیر استادان سکولار دانشگاهی، به حمایت از میرحسین موسوی پرداخته و در مقابل آیت الله خامنه ای قرار گرفته اند گفت: "در کجای دنیا اینگونه است که استاد سکولار در کلاس درس دانشگاه حضور یابد و در نتیجه ی آن، حتی فرزند شهید هم در مقابل آقا قرار گیرد؟!"
***
آپدیت دوم: نسخه اصلی خبر ، نواندیش

Monday, October 5, 2009

هر روز اخبار سیاه ...

با این کار نسبتا وقیح و بودار، روح و روان یک قاضی، دیگر کاملا ً شاد شد. قاضی خان ، شاد باش که دیگر وارثان ِ به حق ات! ، راه ِ تو را خواهند رفت و با کار ِ اخیری که انجام دادند، به شما و پیشگاه تان ادای احترامی تمام قامت کردند. در کنار مردم ، کم نیست از شرق ها ، هم میهن ها ، اعتماد ملی ها ، جراید و سایت هایی که شما و هم کیشان ِ تان، تاب و توان دیدن اعتقادات حق و شیرین شان را ندارید. هنوز آخر دنیا نرسیده است و آزاده ها خدایی برای خود دارند. امید هنوز زنده است برای بیان آزادی ... .
***
بالای دار هرگز!

شاید این مکان هم برای بعضی آشنا باشد! مکانی امن! و مقدس به نام بازداشتگاه. نقلی و جمع و جور. جایی برای تعلیم و تربیت کسانی که شاید، بی اجازه برای احقاق حقوق شان، خس و خاشاک بازی در آورده بودند. زندانی که ، زندانی هایش به قول قاضی ِ مطلب بالایمان ، فقط از اجباری بودن ورزش گلایه دارند ، که آن هم با عنایت مسئولین حذف خواهد شد! اینجا ، مکانی است ، که به واسطه ی نقل قول ها شنیده ام ، برای زندانی ها البته با رعایت کامل حرمت انسانی و به صورت بشر دوستانه ، آب را بر کف ِ کانتیر ریخته و حکما زندانی شنیده ی ما نیز، برای نجات خود از درد تشنگی ، مجبور به چشیدن و لیسیدن آن است ... . الله اعلم. اما این را بنده ها نیز اعلم هستند که سخت است وقتی بی جهت پشت مبیله های فلزی ِ سردی باشی که برایت آیینه دق است ... . بی گناه تا پای دار می رود ، اما بالای دار هرگز/,


***
اینترنت به شدت نیاز به پالایش دارد
تا بوده است، مرتجعین وجود داشته اند. شاید یک دلیل وجودشان، خودمان باشیم. تیتر فوق ، بیانی است من باب ِ آزادی اندیشه به معنای کلمه واقعی ، البته کار ِ ایرانی جماعت همیشه بالعکس است! نمی دانم چرا هر طرف که می روم متن هایم به مبحث آزادی ختم می شود؟ مگر چیست، این آزادی که باید به خاطرش کشته شوی ، از جان و مال و ناموس هم بگذری اما آخرش هم ... . اینترنت را که پالایش کنند، ممکن است من ، امثالم و شاید برخی از دوستان، از تیغ پالایش آنها در امان نباشیم. خب این هم یک نوع از آزادی است دیگر ، آزادی ِ اجباری! امیدوارم به تیغ اش گیر نکنیم. چون تنها دل خوشی مان همین خانه ی سوت و کور است.

***

اما جمله ی مفهومی بالا را، مالک حقوقی ِ! مخابرات فرموده است. اما دریغ از اینکه ، مالکین نگون بخت از کجا باید بفهمند که مکالمه هایشان ، شنود می شود یا نه؟ از کجا بدانند شما سپاهی هستید یا نه؟ پیامکی هم اینچنین امروز آمده بود اما شرمنده بودم از ارسال آن به دوستان: " همراه اول: هيچكس تنها نيست، هميشه يك نفر به صحبتهاي شما گوش فرا ميدهد! همراه اول شما، سپاه"
اما توصیه ای به مخاطبان احتمالی: احتیاط شرط عقل است ... محتاطیم ، پس هستیم ... .

***




این تیتر نازیبا هم آخرین خبر منفی امروز است که خواندم. کوروش ، خشایار و دیگر پادشاهان، اینک نه تنها به خاطر مسئل بشر دوستانه ی این نظام بلکه تقریبا به خاطر ِ همه اوضاع ِ کنونی ، تن ِ شریفشان در گور می لرزد وقتی که ایران ِ با ابهت و بی نظیرشان را در انتهای جدول عرصه های بین المللی نظاره می کنند. واقعا ً کجا رفت آن همه ابهتی که ایران و ایرانی در کل ِ فرنگ و جای جای ِ دنیا داشت؟ کجاست آن احترام و عزتی که عرب و فرنگ تا همین نزدیکی ها روا می داشتند و ایرانی را بتی برای خود می دانستند؟ کاش اما مشکل ، همین فراموش شدن ِ تمدن غنی مان بود... وقتی هر روز اخبار منفی و پر درد را در صفحات وب و روزنامه های مختلف می بینم ، احساس تنهایی می کنم. تنها خاصیت این خبر ها ، آنجاست که در زمان تنهایی ، یاد خدایی می افتم که از رگ گردن نزدیک تر است. امید زنده می شود و من امیدوار اما بلاواسطه نه! بلکه به لطف تکیه گاهی مثل "عادل".